Writers Club

Writers Club

بررسی داستان ها ،پرونده ها وماجرا های متفاوت

۶ اصل زندگی من!

10:57 1403/09/10 - Amir Mohammad

 زندگیمو بر اساس ۶ چیز نوشتم : 

اول :شانس برای من نیست!...پس تنهام .

دوم : مبنای پیروزی شکسته! ...  پس،از شکست هام ناراحت نیستم.

سوم : همیشه لازم نیست نقش آدم خوبه رو بازی کنم ... گاهی اوقات مجبور میشم، نقش آدم بد رو بازی کنم.

چهارم : هیچوقت عاشق خوشبختی نباشم ... چون ،بهش وابسته میشم

پنجم : دنیا اینقدر بی ارزشه که لازم نمیبینم براش بجنگم،چون قراره آخر داستان فقط خاک خشک بهم برسه 

آخریش : از گرگ یاد بگیرم که مثل شیر و ببر رام نشم و دلقک سیرک نشم.

 

 

دلیر

15:47 1403/08/22 - Amir Mohammad

 گاهی اوقات هست به جایی میرسی که مجبور میشی از خیلی چیز ها بگذری.

به قول چاووشی : دلیر ماندی و نان را

                        به خون زدی که نمیری

قلب وحشی

06:41 1403/08/12 - Amir Mohammad

 تو این روزها  صحبت کردن خیلی سخت شده ...     نمیدونی از کجا شروع کنی، ولی اینو بهت بگم لازم نیست کسی همه چی درباره تو رو بدونه ، چون فصل هایی در زندگیت داری که تو شاید نقشی در سیاه کردنش نداشتی‌.

      میدونی مثل چی میمونه ، مثل گرگ ...گرگی که ذاتش ایجاب میکنه که خشن و بی رحم باشه  . ولی اگه اون گرگ  رو دربرابر همنوعان خودش در نظر بگیری ،شاید یه قلب مهربون داشته باشه... ولی مجبوره که برای مراقبت از همنوعاش وحشی بشه ...

پس:

       گرگ مجبوره که خشن باشه تا از خانواده ش مراقبت کنه.مهم نیست دیگران درباره ش چی فکر میکنن...

 

 

 

 

مرد چاق

22:56 1403/08/07 - Amir Mohammad

  تو روزگاری داریم زندگی میکنیم که آدمایی که  از شدت افسردگی میمیرن بیشتر از اونایی  هستن که به خودکشی می رسن .

یه روز از مرد چاقی پرسیدم :چرا اینقدر میخوری ؟؟ یه ذره به خودت فکرکن.

مرد چاق گفت : به خودم فکر کنم چی شه؟

من با تعجب گفتم : امکان داره بمیری..‌‌. 

اون گفت : منم همینو میخوام.

پرسیدم :چرا؟

گفت : تو چی درباره ام میدونی ؟

گفتم : هیچی 

گفت: تا حالا برات پیش اومده که به خاطر ظاهرت مسخره ات کنن؟ تا حالاشده به خاطر اینکه زیاد ظاهر قشنگی نداری ،دلت رو بشکنن؟ ... 

من از شنیدن صحبت هایش ناراحت شدم و درفکر فرو رفتم ... و ادامه داد: یه زمانی که یه خورده چاق بودم ،عاشق دختری زیبا شدم ،یه گل رز گرفتم و رفتم به دیدنش.ولی اون بهم گفتم که هیکل خوبی ندارم وجذاب نیستم ...و شاخه رز رو پرت کرد روی زمین و من گل رو بداشتم و رفتم کنار مزار مادر بزرگم که من رو خیلی دوست داشت ، نشستم اونجا و گریه کردم و فریاد و زدم وگفتم : چرا رفتی از پیشم ؟ توی این دنیا فقط تو منو دوست داشتی ... هیچ کسی حتی به من نگاه نمیکنه  ویا حتی بهم سلام نمی ده ... حالا میخوام انقدر بخورم تا بمیرم بیام پیشت . 

    مرد چاق حرفش تمام شد . و اضافه کرد : هر وقت خواستی کسی رو نصیحت کنی، مراقب باش! چون ممکنه که زخمی از زخمای دلش رو باز کنی .

    صبح روز بعد خبر دار شدم که مرد چاق مرده  بخاطر سکته مغزی   ظاهرا بر اثر چاقی و چربی و ... نمرده. بلکه  بر اثر غم و شوک فراوان مرده ...

  یکی از پلیس ها می گفت وقتی پیداش کردن عکس پیرزنی (مادربزرگش ) رو بغل کرده بوده و لبخندی بر صورت داشته است . 

میدونید : کسانی که در تنهایی میمیرن و از مرگ استقبال میکنن و ناراحت نمیشن چون 

 کسی براشون نمونده که براش بمونن

    

    

قهرمان:کسی که تنها موند

14:33 1403/08/07 - Amir Mohammad

  یه درس از ریاضی گرفتم :فهمیدم تنها عدد زوجی که اوله دو هست و تنها عددی که نه اوله ونه مرکب عدد یک است.

       از عدد یک و دو اینو یاد گرفتم که درسته تنها باشم و هم گروهی نداشته باشم ولی اگه نباشم کار خیلیا لنگ میمونه و عملا اعداد دیگری بهش وابسته اند .

     درست مثل یه قهرمان ، قهرمانی که کسی بهش کمک نمی کنه و یکه و تنهاست‌. در زمانی که به کمک نیاز داره کسی بهش‌ کمک نمی کنه چون کسی به فکرش نیست .

      پس نگران نباش که تنهایی ، یا کسی به فکرت نیست، اینو یادت باشه که اگر تو نباشی ... اونهایی هم وجود ندارن .

        یادت باشه ! مردن قهرمانا با مردن آدمای معمولی فرق داره. چون :

 قهرمانا به این آسونی نمی میرن.

 

 

      

مرد بی قلب

12:08 1403/08/05 - Amir Mohammad

یادم میآد توی فیلم دزدان دریایی کارائیب قسمت صندوقچه مرد مرده  دیوی جونز  وقتی شنید که ویلیام یه عاشقِ و نرسیده به عشقش،رفت و اون آهنگ محشر رو نواخت و همراهش گریست 

   اون درد عشق رو میدونست ...حتی با اینکه قلب نداشت.

میدونست ...عشق زخم میزند  

بی دل

11:33 1403/05/23 - Amir Mohammad

 از وقتی که رفتی ، تنها شدم‌ .

مثل سیگارم ، خاکستر شدم 

شدم یه مرد  بی خون 

مثل یه قلیون بی توتون 

شدم یه شاعر خسته 

که از تو مینویسه 

شدم یه شبگرد بیخواب 

 مثل یه روح بدخواب 

جای طناب دار روی گردنمه 

جای غم هایت روی شونمه 

آغوش اون برای تو کوچیکه 

برای منم دنیا  بی تو کوچیکه 

.

.

ای کاش برگردی ...

 

                                                    Writers Club 👉

 

عشق زخم میزند

16:34 1403/05/16 - Amir Mohammad

میدونید ...

 نگه داشتن عشق مثل نگه داشتن یه تیکه زغال داغ تو دسته .

سخت میشه نگهش داشت ،چون بهت زخم میزنه 

عشق و یا هرچیزی یا هرکسی که دوستش داری بهت زخم میزنه حتی وقتی یه شاخه گل زیبا رو توی دستت میگیری با تیغ هاش بهت زخم میزنه.

 زخم عشق اعتیاد آوره ...هرچه قدر هم زخم بزنه باز دوستش داری و بهش نیاز داری 

    پس زیاد ناراحت نشو ،چون عشق بدون زخم دیگه معنایی نداره 

 

 

 

 

عشق و مرگ‌

00:29 1403/05/08 - Amir Mohammad

     بریده از دنیا و جهان

   فهمید ،که زنده است 

   مرگ سخت درآغوشش گرفت .

ولی چرا نفس در سینه دارد؟

    چون مرگ هنوز به قلبش نرسیده 

  مرگ در تلاش و او در حال دست و و پا زدن از دست مرگ بود .

   عشق ، به یاری می آید 

     حالا او از چنگ مرگ رهایی می یابد  

    عشق چه ها که نمی کند 

   عشق پیش مرگ رجز می خواندومرگ سر تعظیم فرو می آورد 

 چون کشنده تر از خود را پیدا کرده 

                                                Writers Club 👉 

 

 

 

اسماعیل زامبادا ملقب به «ال مایو» رهبر ارشد و یکی از بنیانگذاران کارتل مواد مخدر «سینالوآ» مکزیک برای دهه‌ها از چنگال مجریان قانون آمریکایی دور مانده بود و در این مدت سازمان جنایتکار او به بزرگترین تولیدکننده و قاچاقچی قرص‌های غیرقانونی «فنتانیل» و دیگر مواد مخدر در ایالات متحده تبدیل شد.
اسماعیل زامبادا ۷۶ ساله این کارتل را زمانی با همکاری شریک شناخته شده‌ترش خواکین گوزمان لوئرا ملقب به «ال‌ چاپو»، سلطان مواد مخدر که در آمریکا در حبس ابد به سر می‌برد،‌ اداره می‌کرد.
وبه گزارش یورونیوز، آقای زامبادا به همراه خواکین گوزمان لوپز، پسر «ال چاپو» روز پنجشنبه در هواپیمای شخصی‌شان در تگزاس دستگیر شدند. «ال مایو» روز جمعه پس از آن که در دادگاه فدرال درباره یک رشته اتهامات قاچاق مواد مخدر اعلام بی‌گناهی کرد، بدون قرار وثیقه بازداشت شد.
«ال مایو» در چندین پرونده مرتبط با مواد مخدر در آمریکا متهم شده است. در یکی از این پرونده‌ها که در دادگاه منطقه‌ای شرقی نیویورک تشکیل شده است، او به توطئه برای تولید و توزیع «فنتانیل» متهم شد. به گفته دادستانی اسماعیل زامبادا رهبری یکی از بی‌رحم‌ترین و قدرتمندترین سازمان‌های قاچاق مواد مخدر در جهان را بر عهده داشت.

ال مایو کیست ؟

اسماعیل زامبادا در سال ۱۹۴۸ در ایالت «سینالوآ» در غرب مکزیک متولد و با نام مستعار خود «ال مایو» شناخته می‌شود. این نام در مکزیک مخفف «اسماعیل» است.
گفته می‌شود زامبادا فعالیت جنایتکارانه خود را در دهه ۱۹۷۰ و به عنوان عامل انتقام‌گیری آغاز کرد. او تا سال ۱۹۸۹ و دستگیری میگل آنخل فلیکس گالاردو، رهبر ارشد کارتل «خوآرز» به یکی از چهره‌های ارشد این سازمان جنایتکار تبدیل شده بود.
پس از بازداشت آقای گالاردو، کارتل «خوآرز» از هم پاشید و «ال مایو» و نیروهای تحت امرش به «ال چاپو» پیوستند. این اتحاد، سندیکای قاچاق منطقه‌ای آن‌ها را به کارتل «سینالوآ» با اهداف بزرگتر و دورتر تبدیل کرد.
اسماعیل زامبادا برای دهه‌ها مغز متفکر، استراتژیست و مسئول معاملات این کارتل بود و نظارت بر عملیات روزانه را بر عهده داشت. او همچنین با اجتناب از سبک زندگی پر زرق و برق و پرهیز از خشونت‌های وحشتناک از سازمان حفاظت می‌کرد. «ال مایو» همچنین با سخاوت خود وفاداری مردم محلی «سینالوآ» را به دست آورد. سلاطین مواد مخدر مدت‌هاست که در این منطقه با ترانه‌هایی در سبک «نارکوریدو» جاودان شدند.
«نارکوریدو» درواقع از ترکیب دو کلمه «نارکو» به معنای مواد مخدر و «کوریدو» به معنای ترانه تشکیل شده و به معنای ترانه مواد مخدر است.
الن شانون، روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی که نخستین‌بار در اواسط دهه ۸۰ با اسماعیل زامبادا آشنا شد، می‌گوید: «او مثل جورج واشنگتن مواد مخدر در مکزیک بود، شخصیتی بزرگ.»
دولت ایالات متحده برای اطلاعات منجر به دستگیری «ال مایو» ۱۵ میلیون دلار پاداش تعیین کرده بود.

کسب و کار کارتل سینالوآ چیست؟

سودآورترین کسب و کار حال حاضر، «فنتانیل» است. مقادیر زیادی از این ماده مخدر در مرز جنوبی ایالات متحده و توسط شیمی‌دان‌های حرفه‌ای به صورت قرص تولید می‌شود.
به گفته مقامات اداره گمرک و حفاظت مرزی ایالات متحده، بیشترین مقدار «فنتانیل» از گذرگاه‌های رسمی مرزی و به وسیله کامیون‌های حامل اجناس و کالاها وارد می‌شود.
تمرکز کارتل سینالوآ زمانی بر قاچاق ماری‌جوانا و کوکائین بود، اما این کارتل با هدف تامین نیاز مصرف‌کنندگان، به تجارت خود تنوع بخشید. این کارتل در حال حاضر درکنار فنتانیل به قاچاق ماده مخدر شیشه (متانفتامین) تولید مکزیک، هروئین تولید شده از خشخاش کاشت مکزیک و مقدار کمی ماریجوانا، تنها برای توزیع در ایالاتی در آمریکا که مصرف آن هنوز آزاد نیست، می‌پردازد.
کریستوفر ری، رئیس اداره تحقیقات فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) گفت: «زامبادا بر قاچاق ده‌ها هزار کیلو کوکائین به ایالات متحده و خشونت‌های مربوط به این کسب و کار نظارت داشت.»
اداره مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده در ارزیابی ملی تهدیدات مواد مخدر سال ۲۰۲۴ خود، فنتانیل را عاجل‌ترین مواد مخدر تهدیدآمیز در ایالات متحده خواند و گفت که این ماده به همراه دیگر مواد مخدر شیمیایی مسئول ۷۰ درصد سوء‌مصرف‌های منتهی به مرگ در آمریکا در سال ۲۰۲۲ بوده است.
مریک گارلند، دادستان کل ایالات متحده در بیانیه‌ای پس از بازداشت اسماعیل زامبادا اعلام کرد: «وزارت دادگستری تا زمانی که همه رهبران کارتل‌ها، اعضا و مسئولان آن‌ها را بازداشت نکند، دست از کار نمی‌کشد.»
مقام‌های آمریکایی همچنین کارتل «سینالوآ» را مسئول بخش عمده‌ای از قاچاق مهاجران از مکزیک به ایالات متحده می‌دانند. شمار بی‌سابقه مهاجران غیرقانونی که در سال جاری از مرزهای جنوبی ایالات متحده وارد این کشور شدند، به یکی از مسائل چالشی انتخابات ریاست جمهوری پیش‌روی تبدیل شده است.

خواکین گوزمان لوپز کیست؟

پسر «ال چاپو» که همراه با اسماعیل زامبادا در تگزاس دستگیر شد، به عنوان یکی از سطح پایین‌ترین پسران خانواده شناخته می‌شود.
اویدیو گوزمان لوپز، پسر سطح‌بالاتر این خانواده نیز در ایالات متحده در بازداشت است و در سپتامبر گذشته در اتهامات مرتبط با قاچاق مواد مخدر در شیکاگو ابراز بی‌گناهی کرده بود. این درحالی است که ، اسماعیل زامبادا امپریال، پسر «ال مایو» در دادگاه فدرال در سن دیگو در سال ۲۰۲۱ اعتراف کرده بود که رهبر کارتل سنالوآ است.
بازداشت اسماعیل زامبادا برای مکزیک به چه معنا است؟
آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیس جمهوری کنونی مکزیک روز جمعه اعلام کرد که این کشور هنوز منتظر دریافت اطلاعات درباره این بازداشت است و در آن دخالتی نداشته است.
سلاطین مواد مخدر مکزیک، مدت‌ها است که در تمام سطوح دولت این کشور نفوذ کرده‌اند و با رشوه دادن به فرمانداران و حتی همه نیروهای پلیس، آن‌ها را وادار به چشم‌پوشی از فعالیت‌هایشان می‌کنند.
خانم شانون گفت که اکنون که اسماعیل زامبادا در بازداشت است، بسیاری از افراد قدرتمند و پرنفوذ مکزیک نگرانند که او با هدف حصول توافق مجازات آسان‌تر، در همکاری با مقامات آمریکایی، این افراد را به همکاری با کارتل‌ها متهم کند.
الن شانون گفت: «همه آن‌ها باید نگران باشند. او در حقیقت به چندین نسل سیاستمداران مکزیک رشوه داده است. او می‌داند که بقایای جنایات در کجا دفن شده‌اند.»

قاتل کلاه نمدی

09:26 1403/05/07 - Amir Mohammad

     هوشنگ امینی، معروف به «هوشنگ ورامینی»، «شبح چاه‌های قنات» و «قاتل کلاه نمدی»، قاتل سریالی و متجاوز ایرانی بود که از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۱، ۶۷ نفر را در شهر ورامین به قتل رساند. او در تعطیلات نوروز ۱۳۴۲ در ورامین شناسایی و دستگیر شد. روش کار او این بود که جوانان را انتخاب می‌کرد، دست‌هایشان را می‌بست و در نهایت سر از تنشان جدا کرده و جسدشان را در چاه می‌انداخت. به همین دلیل به او لقب «شبح چاه‌های قنات» داده بودند. او در ۱۷ فروردین ۱۳۴۲ به قتل‌هایش اعتراف کرد. و همچنین او متهم به قتل ۶۷ کودک و مرد و زن جوان بود. قاتلی که همیشه کلاهی نمدی به سر داشت و سیما و ظاهرش با اعمالش هیچ شباهتی نداشت. او در تعطیلات نوروز ۱۳۴۲ در ورامین شناسایی و دستگیر شد. جنایت‌های هوشنگ با روش خاصی صورت می‌گرفت. او طعمه‌هایش را از بین جوانان انتخاب می‌کرد. بعد از بستن دست‌های آنها و آزار و اذیت شان، قربانیان را به قتل می‌رساند و سرشان را از بدن جدا می‌کرد. او تمام مقتولان را داخل چاه می‌انداخت. به همین دلیل قبل از دستگیری، معروف به شبح چاه‌های قنات شد. هوشنگ، شب قبل از اعدامش با ۲ خبرنگار رادیو ایران مصاحبه‌ای کرد و انگیزه اصلی‌اش را رفتن به راه اصغر قاتل و از بین بردن افراد فاسد جامعه دانست.

آزادی

16:13 1403/05/05 - Amir Mohammad

   پرنده  زخمی در قفس 

حبس ابد در نرده ها 

تنهای تنها 

زنده ، اما در کفن 

بیدار ،ولی زیر برف 

ناطق ،ولی خاموش شده 

خواهان آزادی ولی نیازمند زندگی 

خواهان زندگی اما تشنه یک مشت خاک 

زندانی در چنگ ظالم 

لب های بهم دوخته 

جای دستبند روی دست 

پا های در زنجیره 

سر های پر از بخیه 

عینک های شکسته 

آتش ، زیر باروت 

سیگار های نصفه 

دود چراغ 

شمع آب شده 

  آری ... او تشنه آزادی است .

                                              Writers Club 👉

 

قصاب کانزانس

15:50 1403/05/05 - Amir Mohammad

     در اواخر دهه 80 رابرت بردلا معروف به  قصاب کانزاس در طی ولگردی و قانون شکنی 6 مرد رو شکنجه کرد و به قتل رسوند. اون که لقب" قصاب کانزاس" رو به خودش اختصاص داده بود، بدن قربانیاشو قطعه قطعه می کرد و تو کیسه های غذای سگ قرار می داد. رابرت بردلا، سرآشپز معروف کانزاس سیتی، از مراحل شکنجه و قتل قربانیان عکس های زیادی گرفته بود که بعدها به پلیس کمک کرد تا قتل هر شش نفر رو به اون ربط بدن.

 نجات معجزه آسای نفر هفتم از دست این قاتل بی رحم باعث دستگیری رابرت شد. او که پس از دستگیری ادعا می کرد دیدن یک فیلم از او یه جنایتکار ساخته، بعد از محاکمه به حبس ابد محکوم شد.

 

همیشه ... Always#

07:45 1403/05/04 - Amir Mohammad

روزی بهم خبر دادن که مادربزرگم فوت کرده .
یادم میاد ۲۰ ام دی بود وسط امتحانات،من ۲ماه بود ندیده بودمش چون تو بیمارستان بستری بود و اجازه نداشتم برم از نزدیک ببینمش ...
یادم میاد هروقت که میرفتم خونش براش لورل و هاردی میبردم تا ببینه و  بخنده ؛
هنوز صدای خنده اش توی گوشم میپیچه...
      اون توی خونش تنها بود و وقتی که من میرفتم مینشست و باهام درد ودل میکرد و لورل و هاردی میدیدیم. 
از سختی های زندگیش برام میگفت از سرنوشت مادرش برام میگفت.
    هنوز که هنوزه حدود ۶یا ۷ ماه از فوتش میگذره  و روزی نیست که خودمو سرزنش نکنم ، چون بهش قول دادم که دوباره میرم پیشش ...
 ولی من نرفتم ،هر دفعه اتفاقی می افتاد و نمی تونستم برم .
  یادمه اون روز که فوت کرد ،یه جمله ای شنیدم که داغونم کرد :(همیشه زود دیر میشه ....)  این جمله داغونم کرد و هر روز افتاده بود به جونم جوری که ناخودآگاه گریه میکردم و زار میزدم .
    اون روز دیالوگ معروف دامبلدور و اسنیپ رو استوری کردم که میگفت:
دامبلدور:یعنی بعد از این همه مدت ؟
اسنیپ : همیشه .... Always_#
دامبلدور اینجا از اسنیپ میپرسه که بعد از این همه مدت به فکر لیلی بودی ؟ اما اسنیپ در پاسخ میگه همیشه.
من اون روز حس اسنیپ رو داشتم چون کسی که واقعا دوسش داشتم رو از دست دادم ...

ما اونو درقبر مادرش دفن کردیم ... روی سنگ قبر نوشتیم 

(فرزندی آرمیده درآغوش مادر )
          حالا میخوام برای اینکه یاد مادربزرگم برای همیشه زنده باشه سعی میکنم داستان زندگی اش رو هروز به صورت تک پارتی بگم .